پاسخ به اشکال عمر نوح (ع)
پاسخ به اشکال عمر نوح (ع)
http://www.almahdyoon.co/index.php/1/item/502-2017-06-07-09-13-08 |
مفاد اشکال این است که: زندگی جسم انسان
از نظر ژنتیکی معلوم و معیّن است؛ پس چگونه جسم نوح (ع) در این حیات مادی
دنیا آن دوران طولانی که قرآن یا نص دینی بیان میکند، زندگی کرده است؟
پاسخ اشکال :
از آنجا که با ادله علمی ضرورت وجود خدا
را اثبات کردیم و الحاد علمی را نیز در چارچوب علم مورد مناقشه قرار دادیم،
لذا بایستی هر ملحد که الحاد را در پیشگرفته و به وجود خدا با استدلال
علمی کفر ورزیده، به مناقشه و استدلال علمی و به صورت علمی درست و دقیق
پاسخ دهد، یا اینکه به آنچه اثبات کردهام اقرار کند. در غیر این صورت
معاندی ستیزهجو خواهد بود که طالب شناخت حقیقت نیست، بلکه شخصی پوچگراست،
نه بیشتر.
اما عمر انسان در گذشته از نظر علمی و
بهدقت معروف است: از آنجاکه ژنهای انسان امروزه تا حدود قابل قبولی
شناخته شدهاند و دانشمندان علل ژنتیکی را میدانند و میفهمند که چرا
سلولها پیر میشوند و بدن انسان تجزیه میشود. همین دانشمندان تحقیقاتی را
جهت ایجاد جهش ژنتیکی برای طولانی کردن عمر انسان انجام میدهند. دستیابی
به این امر یک روز ممکن است به نتیجه برسد. دانشمندان نیز بهصورت قطعی
میدانند که انسان در زمان نوح (ع) و قبل از آن هزار سال یا حتی نزدیک به
این مقدار زندگی نمیکرد، دقیقاً همانگونه که شما طول خطکشی که در دست
داری را بهدقت میدانی.
اما مسئله عمر نوح (ع) و دیگر مسائلی که
با واقعیتهای علمی موجود مخالف است، نمیتواند آنچه را که ما اثبات کردیم
(وجود خدا) دچار اشکال کند، چون ما میتوانیم بهطور خیلی مختصر بگوییم:
هیچ اشکالی وجود ندارد که خداوند معجزاتی را انجام دهد، گرچه برخی از آنها
مخالف واقعیات علمی موجود باشد، زیرا آن معجزات، حالات استثنایی هستند که
میخواهد در ابتدا انسان آغازین را در مسیر ایمان به خدایی که خالق جهان
است قرار دهد؛ به طبع بعضی از این امور اساساً معجزه نیست، بلکه گزارههایی
است که فهم آن بر کسانی که زبان متکلّم را نمیدانند دشوار است، چرا که
کسانی که عوالم بالا که قرآن از آنجا نازلشده را نمیشناسند، زبان قرآن
را نیز نمیدانند.
برای توضیح علمی مسئله به اختصار باید بگویم: آنچه که یک ناظر خارجی منظومه فیزیکی میبیند با آنچه یک ناظر داخلی میبیند متفاوت است
و در نتیجه مثلاً هنگام وسعت یا انقباض در منظومه فیزیکی، قیاسهای ناظر
موجود در داخل منظومه کاملاً از قیاسهای ناظر خارجی جداست، چون ناظر داخلی
خود جزئی از منظومه است و در نتیجه مشمول انبساط و انقباض منظومه است؛ پس
اسباب و عوامل قیاسش نیز مشمول همین کشش و انقباض منظومه هستند. این فرایند
باعث میشود که او از شناخت یا قیاس هر تغییر کلی که شامل همه منظومه
میشود عاجز باشد.
این امر مانع این نمیشود که از لحاظ
روحی-اگر بهمانند ما حیات نفسانی داشته باشد- احساس کند که تغییر در
منظومه رخداده است یا افزایش سرعت یا کاهش سرعتی وجود دارد، همچنان که
امروز بسیاری از مردم احساس میکنند که زمان شتاب گرفته، با اینکه آنها
وقتی زمان را اندازهگیری میکنند، درمییابند که چیزی تغییر نکرده است.
برای توضیح این سخن مثالی ذکر میکنم: فرض
میکنیم که انسانی در یک اتاق زندگی میکند و وسیلهای برای سنجش طول
(مثلاً خطکش) در اختیار داشته باشد و از او بخواهیم که طول میزی را که در
اتاق است اندازه بگیرد و قد خودش را با طول و ارتفاع آن بسنجد. بعد از آن
اگر فرض کنیم که اتاق و آنچه در آن است بهصورت فراگیر کشیده شود که از
همه جهات مساوی باشد، اینک اگر از او بخواهیم که مجدداً آن میز را
اندازهگیری و مقایسه کند، به این نتیجه میرسد که اندازهاش تغییر نکرده و
اگر از او بخواهیم که قد خودش را با طول و ارتفاع آن جدول مقایسه کند،
بازهم هیچ تغییری را حس نمیکنی، زیرا خودش و اندازه آن خطکش هم دقیقاً به
همان نسبت میز کشیده شدهاند.
اگر این مطلب روشن شد، میتوان فهمید که
هر ناظری که میتواند از خارج منظومه عالمی که در آن زندگی میکنیم، این
جهان را کنترل کند، اندازهگیریهایش قطعاً از اندازهگیریهای خود ما که
در درون این عالم زندگی میکنیم، متفاوت و مختلف خواهد بود. پس اگر روند
جهان مادی بهطورکلی تغییری کند، مثل اینکه زمان (بهعنوان بُعد چهارم
جهان) کشیده یا کوتاه شود، یا به بیان سادهتر کند یا تند شود، ما که در
درون این جهان زندگی میکنیم نمیتوانیم این تغییر را بسنجیم یا بشناسیم،
اما ناظری که از بیرون منظومه جهانی که در آن زندگی میکنیم میتواند اوضاع
جهان را کنترل کند، به ما ارقامی خواهد داد که با اندازهگیریهای ما
بسیار متفاوت است.
این موضوع بهاختصار برای ما روشن میکند
که ناظر خارجی (مثلاً خدای سبحان یا ملائکه) هنگامیکه درباره عمر نوح (ع) و
قومش از آنها سؤال کنید یا خودشان سخن بگویند، به شما عددی میدهند که از
آنچه که شما در داخل این منظومه آفرینش اندازهگیری کردهاید بسیار
متفاوت است؛ و هنگامیکه از او بخواهی عمر انسان امروزی را با عمر انسان
15000 سال قبل مقایسه کند، به شما اعداد مختلفی خواهد داد، با اینکه شما
هیچ اختلاف ملموسی را در اندازههای مادی و حدودش که در آن زندگی میکنیم
نمییابید.
Komentar
Posting Komentar