گناه کسی که ناتوان و معلول به دنیا میآید چیست؟
گناه کسی که ناتوان و معلول به دنیا میآید چیست؟
http://www.almahdyoon.co/index.php/1/item/501-2017-06-07-09-09-42 |
اشکال دیگری که خدا ناباوران مطرح میکنند به این شرح است:
گناه کسی که ناتوان و معلول به دنیا
میآید چیست؟ اگر خدایی وجود داشته باشد آن خدا ستمکار است، به ایندلیل که
او، این موجود را معلول آفریده است که در طول زندگیاش در زمین، باعث عذاب
شدیدی برایش میشود؛ تا حدی که برخی از آنها مرگ را هم برای خود برتر از
چنین حیاتی میدانند.
پاسخ اشکال :
مشکلات بهداشتی و پزشکی نتایجی طبیعی
هستند، زیرا جسم انسان فقط یک جسم حیوانی تکاملیافته بر روی زمین است و
ایدهآل و مصون نیست؛ بلکه مانند هر جسم حیوانی یا گیاهیِ زنده دیگری بر
روی زمین، از مواد شیمیایی تشکیلشده است؛ و در خلال شکلگیری، مثلاً در
نتیجه نقص ژنتیکی یا حتی بعد از شکل گرفتنش در اثر هر حادثهای در معرض نقص
و خلل قرار دارد؛ در نتیجه این اشکال هیچ معنایی ندارد، مگر اینکه گفته
شود: چرا خداوند، عالَم را ایدهآل خلق نکرده است تا اینکه وضعیتی ایدهآل
ایجاد کند؟ پاسخ این اشکال بسیار ساده است. جهان آفرینش دارای ظلمت و
تاریکی است و نور مطلق نمیباشد و نقص و خلل از ملزومات ظلمت است و این
امکانی حتمی و غیرقابل اجتناب است؛ پس این امر به خودیخود محال است و به
همین سبب هرگز از خداوند صادر نمیشود. غیرممکن است که عالم، مخلوق باشد و
در عینحال نوری باشد که ظلمت در آن نباشد، زیرا نور مطلق، فقط لاهوت مطلق
است و در نتیجه، جهان آفرینش چیزی جز نور و ظلمت نیست
و این ظلمت همواره در آن بوده است. پس ناچار باید تأثیر آن را مانند یک
ظلمت ببینیم و درک کنیم و این ظلمت همان نقص و عجز و مخالفت و تعارضی است
که ملازم با همه عوالم مخلوق است.
اما این اشکال که حتی صرفنظر از حدود نقص در این عالم، طراحی ژنتیکی هم خلل و اشکالات قابلتوجه و آشکاری دارد، پاسخش این است که:
عامل آفرینش، لاهوت مطلق نیست، بلکه عامل آفرینشِ این اجسام، همان مخلوقاتی هستند که لاهوت مطلق آنها را آفریده است:
وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُون([1])
(و آسمان را با دستانی برافراشتیم و حقاً که ما وسعتدهنده هستیم).
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُون([2])
(آيا نديدهاند كه با دست قدرت خويش برايشان چهارپايان را آفريديم و اكنون مالكشان هستند؟).
امکانپذیر
نیست که برای لاهوت مطلق، دستانی باشد که جزئی از آن است، وگرنه لاهوت
بودنش از بین میرود. در نتیجه، دستان خدا همان خلقی است که خداوند آفرید و
آنها به آفرینش خلقِ پایینتر از خود، مانند عالم جسمانی که موضوع اشکال
فعلی است، پرداختند. این وصف بسیار شایع است؛ پس معمولاً به شخصی که
به کار شخصی دیگر به نیابت از او مبادرت میکند، میگویند که دست اوست و
همچنان که کسی به دیگری گفته: «أنت یدی التی اصول بها»، یعنی تو دست من
هستی، که بهوسیله آن چیزی کسب میکنم.
رویکرد دوم:
میتوان نظریه طراحی هوشمند را به صورت سازگار با تکامل تلّقی نمود. این
رویکرد در پی آن است که از طریق ترکیب، پیچیدگی و دقت بهکار رفته در سیستم
اجسام زنده و اندامها و بخشهای آن ثابت کند که موجودات زنده بهگونهای
هدفمند طراحی و تکامل یافتهاند و بهاینترتیب در پشت آنها خدایی وجود
دارد که به دنبال رساندن آن به هدفی میباشد.
نواقص موجود در طراحی، اشکالی است که بر
هر دو رویکرد وارد میشود، زیرا طراح موردنظر (خدا) از علم و قدرت مطلق
برخوردار است و کسی که اینگونه باشد قطعاً باید طراحیاش کامل و استوار
بوده و از نواقص بزرگی چون ضعف ستون فقرات در انسان به دور باشد. دلیل این
ضعف آن است که اندام مزبور برای بدنی طراحیشده که دارای انحناست و برای
جسم راستقامت مانند جسم انسان، ناکامل و ناقص محسوب میگردد. به همین دلیل
بسیاری از انسانهای موجود بر روی کره زمین حداقل در دورهای از زندگی خود
از دردهایی در ناحیه کمر رنج میبرند. همچنین عصب حنجره و کشیدگی آنکه
برخی از دانشمندان کالبدشناسی تطبیقی آن را اشتباه در طراحی لقب میدهند،
بر همین منوال میباشد؛ زیرا نمیتوان آن را طراحیشده برای همه گونهها
دانست؛ چراکه درازی عصب حنجره نهتنها هیچ سود واقعی به دنبال ندارد، بلکه
به حال جاندار زیانبخش نیز میباشد، چراکه با این طول و درازی، احتمال
اینکه جاندار در معرض آسیب قرار گیرد، بیشتر است، در حالیکه اگر عصب
کوتاه میبود و درازیش به اندازهی نیاز بود، این احتمال کاهش مییافت.
کسانی که قائل به آفرینش یکباره هستند،
نمیتوانند این اشکال را به شیوهای منطقی برطرف کنند، زیرا اشتباه به وجود
آمده در عصب حنجره اشتباهی بزرگ است و به همین دلیل برای نقض طراحی هوشمند
در همه اندامها و بخشهای بدن و برای همه گونهها کفایت میکند. نمیتوان
این خلل، آنهم در این سطح دور بودن از طراحی هوشمند را تفسیر کرد، مگر
اینکه عبارت از یک ارث تکاملی باشد.
اما کسانی که قائل به تکامل هستند و در
عینحال طراحی هوشمند را قبول دارند، اگر بگویند که طراح، لاهوت مطلق است و
از علم و قدرتی مطلق برخوردار میباشد، اشکال مزبور همچنان پابرجا و مطرح
خواهد ماند، زیرا بروز نقص و ایراد در طراحی موجودات زنده، در واقع نفیکننده علم مطلق طراح محسوب میشود،
ولی اگر همان چیزی را بگویند که خداوند در قرآن فرموده مبنی بر اینکه
آفرینش یا طراحی و اجرای خلقت با دستان خدا یعنی بهواسطه مخلوقات خداوند
سبحان صورت پذیرفته است، در این حالت میتوان بر نقص طراحی، دلیل اقامه کرد
و میتوان بروز خطایی کوچک در طراحی در زمان آغاز تکامل را در نظر گرفت که
در نتیجه تکامل گسترشیافته است؛ تا جایی که ارثبری تکامل انباشتی، به
بروز خطایی آشکار در طراحی منجر گشته است.
این خود کاملاً بیان کننده آن است که خالق اصلی و اصیل، همان الله، خداوندگار مطلق است؛ ولی خالق مستقیم، خداوند سبحان نیست،
بلکه چنین خالقی، مخلوقاتی شایسته هستند که بهفرمان خداوند، مسئولیت
آفرینش را عهدهدار شدهاند و نقص خویش را در این آفرینش منعکس ساختهاند،
زیرا خود، مخلوقاتی نورانی هستند که دارای ظلمت نیز میباشند. تنها نوری که
در آن ظلمت نیست، همان خدای سبحان (أحسن الخالقین) است. اوست که عقل اول
یعنی حضرت محمد (ص) را آفرید و از او نخستین انوار را خلق کرد؛ سپس او با
حول و قوه خودش آنها را آنگونه که اراده فرموده بود، به آفرینش فرمان
داد. به همین دلیل خداوند فرموده است:
وَ لَقَدْ
خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طينٍ * ثُمَّ جَعَلْناهُ
نُطْفَةً في قَرارٍ مَكين * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً
فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً
فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ
فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ([3])
(هرآینه ما
انسان را از عصارهای از گل آفریدیم * سپس او را نطفهای در جایگاهی
استوار قرار دادیم * آنگاه از آن نطفه، لخته خونی آفریدیم و از آن لخته
خون، پاره گوشتی و از آن پاره گوشت، استخوانها آفریدیم و استخوانها را با
گوشت پوشاندیم؛ سپس او را آفرینشی دیگر دادیم. در خور تعظیم است خداوند،
بهترین آفرینندگان).
به مفرد و جمع در آیه فوق بنگرید: «خلقنا،
جعلناه، خلقنا، فخلقنا، فخلقنا، فکسونا، أنشأناه». سپس آیه با بیان این
مطلب که مهیمن و مسلطی که بر آفرینندههای مستقیم خلق سایه افکنده، همان
خداوند سبحان است، پایان مییابد: فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ (درخور تعظیم است خداوند، بهترین آفرینندگان).
همچنین خداوند، وضعیت این آفرینندهها را
توصیف کرده است و میفرماید اینها دستان خداوند هستند؛ یعنی کسانی که
خداوندِ «أحسن الخالقین» بهواسطه آنها اقدام به آفرینش نمود:
وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ([4])
(و آسمان را با دستانی برافراشتیم و حقاً که ما وسعتدهنده هستیم).
شاید برخی از آنها بگویند: ممکن است برای
وضعیت ستون فقرات در انسان به این شکل و نیز نقشه عصب حنجره در بدن به این
صورت، فواید خاصی در مسیر تکامل یا حتی در مراحل معینی از عمر وجود داشته
باشد. در حقیقت این امر حتی اگر صحیح باشد و شکی در آن راه نیابد، باز هم
این مطلب را که چنین چیزهایی ارثی تاریخی تکامل بوده و نفیکننده آفرینش
یکباره میباشد، رد نمیکند.
همچنین این قضیه را که «چنین طراحی، از عالِم قادر مطلق صادر نشده است»
رد نمیکند، چراکه میتوان تصور کرد طرحی بهتر از آن میتوانسته وجود
داشته باشد و این خود به آن معناست که طراحی فعلی برترین و آرمانیترین و
کاملترین نبوده است و در نتیجه از اذعان به آنچه خداوند در قرآن بیان فرموده مبنی بر اینکه دستان خداوند در آفرینش نقش داشتهاند، گریزی نیست.
[1]. قرآن کریم، سوره ذاریات، آیه 47.
[2]. قرآن کریم، سوره یس، آیه 71.
[3]. قرآن کریم، سوره مؤمنون، آیات 12 ـ 14.
[4]. قرآن کریم، سوره ذاریات، آیه 47.
Komentar
Posting Komentar