مهدی در قرآن و سنت
مهدی در قرآن و سنت
بسم الله الرحمن الرحيم
والحمد لله رب العالمین
و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیرا
از آنجائی که اهل سنت خود را به قرآن و
سنت رسول اعظم (ص) پایبند می سازند، لذا حجت بر آنها را بر اساس قرآن و سنت
نبوی شریف اقامه می سازیم.
همواره نه فقط در قرآن کریم و کتاب های
مسلمانان، بلکه در کتابهای آسمانی دیگر، و ادیان مختلف بشارت به منجی داده
شده است که در نزد ما مسلمانان ایشان را به مهدی نامیدند. در این مطلب قصد
داریم به بشارت های قرآن کریم و رسول الله (ص) به مهدی موعود بپردازیم.
بشارت های قرآن به مهدی موعود علیه السلام
1-
(يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبى اللهُ
إلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ ولَوْ كَرِهَ الكافِرُونَ * هُوَ الَّذِي
أرْسَلَ رَسُولَهُ بالهُدى وَدِينِ الحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ
كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ المُشْرِكُونَ).التوبة:۳۳-۳۲.
(مى
خواهند نور الله را با سخنان خويش خاموش كنند ولى الله نمى گذارد تا نور
خود را كامل كند هر چند كافران را خوش نيايد * او كسى است كه پيامبرش را با
هدايت و دين حق فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند هر چند
مشركان خوش نداشته باشند).
قال القرطبي: (قال السدّي: ذاك عند خروج المهدي، لا يبقى أحد إلاّ دخل في الإسلام).تفسير القرطبي ۸: ۱۲۱، والتفسير الكبير ۱۶: ۴۰.
قرطبی در تفسیر آیه ی فوق می گوید: (سدی گوید: آن در هنگام خروج مهدی است، هیچ کس باقی نمی ماند مگر اینکه در اسلام داخل شود).
وفي تفسير ابن جزّي: (وإظهاره: جعله أعلى الأديان وأقواها، حتى يعم المشارق والمغارب).تفسير ابن جزي: ۲۵۲.
و در تفسیر
ابن جزی: (و اظهار آن: اینکه دین اسلام بر همه ی ادیان بالاتر و قوی تر
خواهد شد، تا اینکه مشرق و مغرب زمین را فرا گیرد).
وفي الدر
المنثور: (وأخرج سعيد بن منصور، وابن المنذر، والبيهقي في سننه عن جابر رضي
الله عنه في قوله تعالى: [ليُظهِرَهُ عَلى الَّدينِ كُلَّه]. قال: لا يكون
ذاك حتى لا يبقى يهودي ولا نصراني صاحب ملّة إلاّ الإسلام).الدر المنثور
۴: ۱۷۶.
و در دُر
المنثور: (از جابر بن عبد الله الأنصاری در فرموده ی الله تعالی: [تا آن را
بر هر چه دين است پيروز گرداند]. گفت: اینگونه نخواهد شد تا آن هنگام که
برای هر یهودی و مسیحی صاحب ملت باقی نماند مگر اسلام).
آری، و اینگونه نخواهد بود مگر در هنگام خروج مهدی همانگونه که قرطبی آن را بیان ساخت.
2- (الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ).البقرة: ۳.
(آنان كه به غيب ايمان مى آورند).
أخرج العلامة النيسابوري ـ في تفسيره ـ
عند تفسير سورة البقرة، آية [الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ]. قال:
(المهدي المنتظر الذي وعد الله به في القرآن بقوله تعالى).
علامه نیشاپوری در تفسیر خود در تفسیر آیه ی فوق گفت: (مهدی منتظر که الله وعده او را در فرموده اش [الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ] داده است).
يقول الالباني: (… إن عقيدة خروج المهدي
عقيدة ثابتة متواترة عنه -صلى الله عليه وسلم- يجب الإيمان بها لأنها من
أمور الغيب، والإيمان بها من صفات المتقين).
آلبانی می گوید: (…
عقیده ی خروج مهدی، عقیده ای است ثابت و متواتر از ایشان (ص)، باید به آن
ایمان داشت زیرا که آن از امور غیبی است، و ایمان به آن از صفات متقین است).
3- (وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ).سبأ: ۵۱.
(و اى كاش مى ديدى هنگامى را كه [كافران] وحشت زده اند [آنجا كه راه] گريزى نمانده است و از جايى نزديک گرفتار آمده اند).
فقد أخرج الطبري في تفسيره، عن حذيفة بن
اليمان تفسيرها في الجيش الذي يُخسف به، والخسف لم يحصل إلى الآن على الرغم
من روايته في كتب الصحاح والمسانيد المعتبرة، وأنه من أشراط الساعة
المقترنة بظهور المهدي بلا خلاف).
طبری در تفسیر خود، از حذیفه بن الیمان در تفسیرش گوید: (در
سپاهی است که زمین آن را فرو می برد، و فرو رفتگی تا کنون حاصل نشده است
علی رغم روایت آن در کتب صحاح و مسانید معتبر، و اینکه آن بدون هیچ اختلافی
از شرط های ساعت همزمان با ظهور مهدی است).
وما أخرجه الطبري ذكره القرطبي في التذكرة
وبه صرّح أبو حيان في تفسيره، والمقدسي الشافعي في عقد الدرر، والسيوطي في
الحاوي للفتاوى، وأورده الزمخشري في كشّافه عن ابن عباس. تفسير الطبري ۲۲:
۷۲، وعقد الدرر: ۷۴ ب ۴ من الفصل الثاني، والحاوي للفتاوى ۲: ۸۱، والكشاف
۳: ۴۶۷ ـ ۴۶۸.
و آنچه طبری آن را نقل کرد، و قرطبی در
التذکره آن را ذکر نمود، و ابو حیان در تفسیر خود بدان تصریح کرد، و
المقدسی الشافی در عقد الدُرر، و سیوطی در الحاوي للفتاوی، و الزمخشری در
کشاف از ابن عباس ایراد ساخت.
(وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ).الزخرف:۶۱.
(همانا آن نشانه اى براى [فهم] رستاخيز است پس زنهار در آن ترديد مكن و از من پيروى كنيد اين است راه راست).
قال الكنجي الشافعي في كتابه البيان: (وقد
قال مقاتل بن سليمان ومن تابعه من المفسّرين في تفسير قوله عز وجل:
[وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَةِ] هو المهدي عليه السلام، يكون في آخر
الزمان، وبعد خروجه يكون قيام الساعة وأمارتها).البيان في أخبار صاحب
الزمان: ۵۲۸.
شافعی کنجی در کتاب خود البیان می گوید:
(و مقاتل بن سلیمان و هر کس از مفسرین که تابع او بود، در تفسیر فرموده ی
عز و جل: [همانا آن نشانه اى براى [فهم] رستاخيز است] گفت: او مهدی علیه السلام است در آخر الزمان خواهد بود، و بعد از خروجش، قیام ساعت خواهد بود).
و مانند این تصریح در نزد دیگر علمای اهل
سنت می یابید مانند: ابن حجر الهيتمي، و الشبلنجي الشافعي، و السفاريني
الحنبلي و القندوزي الحنفي، والشيخ الصبّان. الصواعق المحرقة: ۱۶۲، ونور
الاَبصار: ۱۸۶، ومشارق الاَنوار ـ كما في الاِمام المهدي عند أهل السنّة ۲:
۵۸، واسعاف الراغبين: ۱۵۳، وينابيع المودة ۲: ۱۲۶ باب ۵۹.
قال ابن حجر: (الآية الثانية عشرة قوله
تعالى [وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَةِ] الزخرف: ۶۱… قال مقاتل بن سليمان
ومن تبعه من المفسرين: إن هذه الآية نزلت في المهدي، وانه من أهل البيت
النبوي وحينئذ ففي الآية دلالة على البركة في نسل فاطمة رضي الله عنهما وأن
الله ليخرج منهما كثيراً طيباً وأن يجعل نسلهما مفاتيح الحكمة ومعادن
الرحمة).
ابن حجر می گوید: (آیه ی دوازدهم فرموده ی
متعال: [همانا آن نشانه اى براى [فهم] رستاخيز است]… مقاتل بن سلیمان و
هر کس از مفسرین که پیرو او شد می گوید: این آیه در مهدی نازل شد،
و اینکه او از اهل بیت نبوت است و در آن هنگام طبق این آیه دلالت بر برکت
در نسل فاطمه (س) دارد، و اینکه الله نسل پاک زیادی از آنها خارج می سازد و
آنها را کلیدهای حکمت و معادن رحمت قرار می دهد).
به همین مقدار بسنده می کنیم که، شیخ
قندوزی حنفی بسیاری از آیاتی که اهل البیت علیهم السلام آنها را به امام
مهدی (ع) و ظهورش در آخر الزمان تفسیر کردند، را ایراد نمود. رجوع شود به:
ينابيع المودة ۳: ۸۵-۷۶ باب۷۱.
4- (لهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ).البقرة:۱۱۴.
(در اين دنيا ايشان را خوارى و در آخرت عذابى بزرگ است).
۱۱۱۸-
حدثنا أبو زرعة ثنا عمرو بن حماد بن طلحة ثنا اسباط عن السدى: (اما خزيهم
في الدنيا فانه إذا قام المهدي فتح القسطنطينية وقتلهم فذلك الخزي).تفسير
ابن أبي حاتم – سورة البقرة – قوله: [لهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ
فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ] – ج۱ – ص۲۱۱ – حديث ۱۱۱۸. الدر المنثور
الجزء ۱ صفحة ۲۶۴.
اسباط از سدی ما را حدیث گفت: (اما خواری در دنیا این است که اگر مهدی قیام کرد، قسطنطینیه را فتح می کند و آنها را می کشد، آن است خواری در دنیا).
و مانند آن از عکرمه و وائل بن داوود نیز نقل شده است.
حدثنا موسى
قال حدثنا عمرو قال حدثنا أسباط عن السدي قوله: ([لهُمْ فِي الدُّنْيَا
خِزْيٌ] أما خزيهم في الدنيا فإنهم إذا قام المهدي وفتحت القسطنطينية قتلهم
فذلك الخزي وأما العذاب العظيم فإنه عذاب جهنم الذي لا يخفف عن أهله ولا
يقضى عليهم فيها فيموتوا وتأويل الآية: لهم في الدنيا الذلة والهوان والقتل
والسبي على منعهم مساجد الله أن يذكر فيها اسمه وسعيهم في خرابها ولهم على
معصيتهم وكفرهم بربهم وسعيهم في الأرض فسادا عذاب جهنم وهو العذاب
العظيم).تفسير الطبري الجزء ۱ صفحة ۵۴۵.
اسباط از سدی ما را حدیث گفت: (اما خواری در دنیا این است که اگر مهدی قیام کرد، قسطنطینیه را فتح می کند و آنها را می کشد، آن است خواری در دنیا. و اما عذاب بزرگ، عذاب جهنم است که از اهل آن برداشته نمی شود پس می میرند، و تأویل آیه: برای آنها در دنیا ذلت و خواری و قتل و اسارت بدلیل منع آنها از مساجد الله که در آنها ذکر او شود و تلاش در ویران ساختن آنها، و برای ایشان در معصیت و کفر به پروردگارشان و سعی شان در فساد بر روی زمین، عذاب جهنم خواهد بود و آن است عذاب بزرگ).
اسباط از سدی ما را حدیث گفت: (اما خواری در دنیا این است که اگر مهدی قیام کرد، قسطنطینیه را فتح می کند و آنها را می کشد، آن است خواری در دنیا. و اما عذاب بزرگ، عذاب جهنم است که از اهل آن برداشته نمی شود پس می میرند، و تأویل آیه: برای آنها در دنیا ذلت و خواری و قتل و اسارت بدلیل منع آنها از مساجد الله که در آنها ذکر او شود و تلاش در ویران ساختن آنها، و برای ایشان در معصیت و کفر به پروردگارشان و سعی شان در فساد بر روی زمین، عذاب جهنم خواهد بود و آن است عذاب بزرگ).
(وَعَدَ
اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ
لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن
قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ
وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا
يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا).النور:۵۵.
(الله به
كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند وعده داده است كه
حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين قرار دهد همان گونه كه كسانى را كه پيش
از آنان بودند جانشين قرار داد و آن دينى را كه برايشان پسنديده است به
سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمنى مبدل گرداند [تا] مرا عبادت كنند و
چيزى را با من شريک نگردانند).
عن اسحق بن عبد الله عن الامام زين
العابدين (رض) قال: (هذه الآية نزلت في القائم المهدي [ع]).القندوزي –
ينابيع المودة – الجزء: ۳ – رقم الصفحة: ۲۴۵.
از اسحاق بن عبد الله از امام سجاد (ع) فرمود: (این آیه در قائم المهدی (ع) نازل شد).
وروي عن
الباقر والصادق (ر) في قوله تعالى: ([لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ]،
قالا: نزلت في القائم وأصحابه).القندوزي – ينابيع المودة – الجزء:۳. رقم
الصفحة: ۲۴۶.
و از امام باقر و امام صادق علیهم السلام: ([آنان را در اين سرزمين جانشين قرار دهد]، فرمودند: در قائم و اصحابش نازل شده است).
5- (فَوَرَبِّ السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ).الذاريات:۲۳.
(پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه واقعاً او حق است).
عن زين
العابدین (رض) قال: (قوله تعالى: [فَوَرَبِّ السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّهُ
لَحَقٌّ]، أي إن قيام قائمنا لحق مثل ما أنكم تنطقون).ينابيع المودة:
ص۵۱۱.
از امام
سجاد (ع) فرمود: (فرموده الله تعالی: [پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين
كه واقعاً او حق است]، یعنی قیام قائم ما که واقعاً حق است همان گونه که
زبان به سخن می گشائید).
6- (إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّن السَّمَاء آيَةً).الشعراء:۴.
(اگر بخواهيم آیه اى از آسمان بر آنان فرود مى آوريم).
وعن أبي
بصير وأبي الورد، هما، عن الباقر (رض) قال: (هذه الآية نزلت في القائم
وينادي مناد باسمه واسم أبيه من السماء).ينابيع المودة.
از امام باقر (ع) فرمود: (این آیه در قائم نازل شده است و نداء دهنده ای به اسم او و اسم پدرش از آسمان نداء می دهد).
7- (يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ).الروم:۵-۴.
(آن روز که مؤمنان به پیروزی الله شاد شوند).
عن أبي بصير عن جعفر الصادق (رض) قال: عند قيام القائم (ع) يفرح المؤمنون بنصر الله).
از ابی بصیر از امام جعفر الصادق (ع) فرمود: (هنگام قیام قائم (ع) است که مؤمنان به پیروزی الله شاد شوند).
بشارت های رسول الله (ص) به مهدی علیه السلام
بی تردید بشارت های رسول الله (ص) به مهدی (ع) آنچنان زیاد هستند که در این مختصر نمی گنجد، لذا به چند روایت کوتاه بسنده می کنیم.
قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): (لا تذهب الدنيا حتى يملك العرب رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي).محمد بن علي الترمذي في صحيحه.
قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): (لا تنقضي الأيام ولا يذهب الدهر حتى يملك العرب رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي).مسند أحمد بن حنبل.
وأخرج أحمد في (مسنده) عن النبي: (لا تقوم الساعة حتى يلي رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي).
(صحيح الترمذي): عن النبي (صلى الله عليه وآله) قال: (يلي رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي).
وعن أبي هريرة قال: (لو لم يبق من الدنيا إلا يوم لطول الله ذلك اليوم حتى يلي).
یعنی (دنيا از ميان نمی رود تا مردی از اهل بيت من که اسم او مانند اسم من باشد حکومت کند).
و روایت های بسیار دیگری که در مطالب قبل و
دیگر مطالب به آنها اشاره خواهیم نمود، که هم حاکی بشارت رسول الله (ص)
هستند و هم فضل و برتری و مقام مهدی (ع)، و هم خیر و برکتی که در هنگام
ظهورشان سراسر دنیا را فرا می گیرد.
اقوال بعضی از علمای اهل سنت در مورد بشارت مهدی علیه السلام
يقول
الالباني: (… إن عقيدة خروج المهدي عقيدة ثابتة متواترة عنه -صلى الله عليه
وسلم- يجب الإيمان بها لأنها من أمور الغيب، والإيمان بها من صفات
المتقين).
آلبانی می گوید: (… عقیده
ی خروج مهدی، عقیده ای است ثابت و متواتر از ایشان (ص)، باید به آن ایمان
داشت زیرا که آن از امور غیبی است، و ایمان به آن از صفات متقین است).
جواب السيوطي عن سؤال ذكره في كتابه
“الحاوي للفتاوي ۲۶”: (الأحاديث في المهدي مختلفة……. إلى أن يقول والذي
ترجح عندي من أكثر الأحاديث انه غيره، وأنه خليفة يقوم في آخر الزمان، وأنه
من ولد فاطمة، وقد ثبت في أحاديث أنه يخرج من قبل المشرق، وانه يبايع له
بمكة بين الركن والمقام).
پاسخ سیوطی در مورد سؤالی که در کتاب خود
“الخاوي للفتاوي ۲/۶” داده است: (احادیث در مورد مهدی مختلف است…. تا جائی
که می گوید: و آن چه در نزد من از طریق احادیث ارجح تر است این می باشد که،
او خلیفه ای است که در آخر الزمان قیام می
کند، و از فرزندان فاطمه می باشد، و در احادیث ثابت شده است که از مشرق
خروج می کند، و در مکه بین رکن و مقام با او بیعت می شود).
قال ابن كثير: (والمقصود أن المهدي
الممدوح الموعود بوجوده في آخر الزمان يكون أصل خروجه وظهوره ناحية المشرق و
يبايع له عند البيت، كما دل على ذلك نص الحديث، وقد أفردت في ذكر (المهدي)
جزءا على حدة ولله الحمد).العرف الوردي في أخبار المهدي للحافظ جلال الدين
السيوطي، تحقيق أبي يعلى البيضاوي ص۶۲ ج۱.
ابن کثیر می گوید: (و منظور از مهدی مدح شده و موعود به وجودش در آخر الزمان اصل خروجش از جهت مشرق می باشد و در بیت الله با او بیعت می شود، همانگونه که متن حدیث به آن اشاره کرده است، و در ذکر [مهدی] جزء جدا به حمد الله تخصیص داده ام).
الشيخ محمد السفاريني المتوفى سنة ثمان
وثمانين بعد المئة والألف، (۱۱۸۸ هـ) في كتابه “لوامع الأنوار البهية” قال:
(وقد كثرت بخروجه (يعني المهدي) الروايات، حتى بلغت حد التواتر المعنوي).
وأورد الأحاديث في خروج المهدي، وأسماء بعض الصحابة الذين رووها، ثم قال:
(وقد روي عمن ذكر من الصحابة وغير من ذكر منهم رضي اللّه عنهم بروايات
متعددة، وعن التابعين من بعدهم، ما يفيد مجموعه العلم القطعي، فالايمان
بخروج المهدي واجب كما هو مقرر عند أهل العلم، ومدون في عقائد أهل السنة
والجماعة).
شیخ محمد السفارینی متوفای سال ۱۱۸ هـ.ق در کتاب خود “لوامع الأنوار البهیة” گفت: (و روایات در مورد خروجش [امام مهدی] فراوان می باشند، تا جائی که از حد تواتر معنوی گذشتند).
و احادیث خروج مهدی (ع) به علاوه اسامی بعضی از صحابه که راوی آنها بودند
را ایراد نمود، سپس گفت: (روایات متعدد بیان شده از صحابه و تابعین ، سبب
مفید علم قطعی شده و ایمان به خروج مهدی (علیه السلام) همچنان که در نزد اهل علم مقرر است ، واجب بوده و در عقاید اهل سنت مدوّن است).
وحكى التواتر غير هؤلاء من الأعلام؛
كالسيوطي في كتابه الحاوي للفتاوي، والسخاوي في فتح المغيث، والمغربي في
إبراز الوهم المكنون من كلام ابن خلدون، والألباني وغيرهم حيث قال: (بعد
هذا كله؛ لا يبقى مجال للشك في أصل الاعتقاد بالمهدي الموعود من نسل فاطمة
عليها السلام، ولو اعترى الشك بعض التفاصيل لأسباب مختلفة؛ فإن ذلك لا يغير
من التسالم الواقع على أصل الموضوع، وها هي الصلاة فريضة مسلمة، وهي من
الضروريات ولا يختلف عليها اثنان من المسلمين، ومع ذلك وجد الخلاف بين
الفقهاء في الكثير من تفاصيلها).
و در مورد تواتر این امر علمایی مانند:
السیوطی در کتاب خود الحاوی للفتاوی، و السخاوی در فتح المغیث، و المغربی
در ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون، و آلبانی و غیر آنها، جائی که
گفت: (بعد از این همه، جائی برای شک در اصل اعتقاد به مهدی موعود از نسل فاطمه علیها السلام باقی نمی ماند،
اگر چه در بعضی جزئیات بنا به دلایل مختلف شک وارد می شود، اما این اعتقاد
به اصل موضوع را تغییر نمی دهد، و بعنوان مثال نماز که از واجبات مُسَلَم
است و از ضروریاتی که دو مسلمان در آن اختلافی ندارند، اما با این حال
اختلافاتی بین فقهاء در بسیاری از جزئیات آن صورت گرفته است).
وقال ابن حجر المكي المتوفى سنة ۹۷۴ هـ في
كتابه “القول المختصر في علامات المهدي المنتظر”: (الذي يتعين اعتقاده ما
دلت عليه الأحاديث الصحيحة من وجود المهدي المنتظر، الذي يخرج الدجال وعيسى
خلفه، وأنه المراد حيث أُطلق المهدي). انتهى بواسطة نقل البرزنجي في
الاشاعة لاشراط الساعة.
و ابن حجر المکی متوفای سال ۹۷۴ هـ.ق در کتاب خود “القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر” می گوید: (چیزی که اعتقاد به او را تعیین می کند، آنچه که احادیث صحیح بر وجود مهدی منتظر دلالت کردند، که دجال و عیسی بعد از خارج می شوند، و مراد اوست جائی که به او مهدی اطلاق شده است).
العلامة الشيخ محمد البرزنجي المتوفى
(۱۱۰۳ هـ) في كتابه “الإشاعة لأشراط الساعة”، قال: (فمنها المهدي، وهو
أولها، واعلم أن الأحاديث الواردة فيه على اختلاف رواياتها لا تكاد تنحصر).
إلى أن قال: (ثم الذي في الروايات الكثيرة الصحيحة الشهيرة، أنه من ولد
فاطمة). إلى أن قال: (تنبيه: قد علمت أن أحاديث وجود المهدي، وخروجه آخر
الزمان، وأنه من عترة رسول الله صلى الله عليه وسلم من ولد فاطمة؛ بلغت حد
التواتر المعنوي، فلا معنى لإنكارها).
علامه شیخ محمد البرزنجی متوفای سال ۱۱۰۳ هـ.ق در کتاب خود “الإشاعة لأشراط الساعة” می گوید: (و از آنها [قیام ساعت] مهدی است، و او اول آن است، و بدان که احادیث ایراد شده در ایشان بر اختلاف روایات منحصر نمی شوند). تا جائی که می گوید: (سپس در روایات فراوان صحیح و مشهور، او از فرزندان فاطمه است). تا جائی که می گوید: (یاد آوری: دانستم
که احادیث دال بر امام مهدی و خروجش در آخر الزمان، و اینکه ایشان از عترت
رسول الله (ص) از فرزندان فاطمه است، که بالغ بر حد تواتر معنوی می باشند،
و معنایی برای انکار آنها وجود ندارد).
الشيخ صديق حسن القنوجي المتوفى سنة
(۱۳۰۷هـ) قال في كتابه “الإذاعة لما كان وما يكون بين يدي الساعة”:
(والأحاديث الواردة في المهدي على اختلاف رواياتها كثيرة جداً، تبلغ حد
التواتر المعنوي، وهي في السنن وغيرها من دواوين الإسلام من المعاجم و
المسانيد). إلى إن قال: (لاشك أن المهدي يخرج آخر الزمان من غير تعيين لشهر
وعام، لما تواتر من الأخبار في الباب، واتفق عليه جمهور الأمة خلفاً عن
سلف، إلا من لا يعتد بخلافه). إلى أن قال: (فلا معنى للريب في أمر ذلك
الفاطمي الموعود المنتظر، المدلول عليه بالأدلة، بل إنكار ذلك جرأة عظيمة
في مقابلة النصوص المستفيضة المشهورة البالغة إلى حد التواتر).
شیخ صدیق حسن القنوجی، متوفای سال ۱۳۰۷ هـ.ق در کتاب خود “الأذاعة لما کان و ما یکون بین یدی الساعة” می گوید: (و
احادیث متواتر ایراد شده در مهدی بر اختلاف روایتها، بسیار فراوان می
باشند، از حد تواتر معنوی می گذرند، و آنها در سنن و غیر از آنها از
دیوانهای اسلامی از معاجم و مسانید موجود می باشند). تا جائی که می گوید: (بی
تردید مهدی در آخر الزمان بدون تعیین وقت خروج می کند، بدلیل تواتر اخبار
در این مورد، و جمهور امت از قبل تا کنون بر این امر اتفاق داشته و بر خلاف
آن هیچ اعتنایی نیست). تا جائی که می گوید: (پس
هیچ شکی در امر این مرد فاطمی موعود منتَظَر که دلالت ادله بر وجود او می
باشد وجود ندارد بلکه انکار این مطلب یعنی جسارت و جرأت داشتن در مخالفت با
نصوص مستفیض مشهور که به حد تواتر می رسد).
الحافظ أبو الحسن محمد بن الحسين
السجستاني الآبري، صاحب كتاب “مناقب الشافعي” المتوفى (۳۶۳ هـ)، قال: (وقد
تواترت الأخبار واستفاضت عن رسول الله صلى الله عليه وسلم بذكر المهدي،
وأنه من أهل بيته، وأنه يملك سبع سنين، وأنه يملأ الأرض عدلاً، وأن عيسى
عليه السلام يخرج فيساعده على قتل الدجال، وأنه يؤم هذه الأمة، ويصلي عيسى
خلفه نقل ذلك عنه ابن القيم في كتابه المنار المنيف).
حافظ ابو الحسن محمد بم الحسین السجستانی الآبری، صاحب کتاب “مناقب الشافعی” متوفای سال ۳۶۳ هـ.ق می گوید: (اخبار
متواتر و مستفیض از رسول الله صلی الله علیه و آله در مورد مهدی رسیده است
و اینکه او (علیه السلام) از اهل بیت پیامبر بوده و هفت سال حکومت خواهد
کرد و زمین را از عدل، پُر خواهد نمود. و این که عیسی علیه السلام برای
کشتن دجال، به کمک وی خواهد آمد و مهدی (علیه السلام) با مردم نماز می
گذارد و عیسی علیه السلام به او اقتدا می کند).
این سخن ابو الحسن آبری را بسیاری از علمای اهل تسنن از قول او بیان نموده اند.
المنار المنيف في الصحيح والضعيف، ص ۱۴۲،
اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أبي بكر الحنبلي الدمشقي الوفاة: ۷۵۱ هـ،
دار النشر: مكتب المطبوعات الإسلامية – حلب – ۱۴۰۳ هـ، الطبعة: الثانية،
تحقيق: عبد الفتاح أبو غدة تهذيب التهذيب، ج ۹ ص ۱۲۶ رقم ۲۰۲، اسم المؤلف:
أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: ۸۵۲، دار النشر:
دار الفكر – بيروت – ۱۴۰۴ – ۱۹۸۴، الطبعة: الأولى.
القاضي محمد بن علي الشوكاني الزيدي
المتوفى سنة (۱۲۵۰ هـ)، قال في كتابه “التوضيح في تواتر ما جاء في المهدي
المنتظر والدجال والمسيح”: (والأحاديث الواردة في المهدي التي أمكن الوقوف
عليها، منها خمسون حديثاً، فيها الصحيح والحسن، والضعيف المنجبر، وهي
متواترة بلا شك ولا شبهة، بل يصدق وصف المتواتر على ما هو دونها في جميع
الاصطلاحات المحررة في الأصول، وأما الآثار عن الصحابة المصرحة بالمهدي،
فهي كثيرة جداً لها حكم الرفع، إذ لا مجال للاجتهاد في مثل ذلك).
قاضی محمد بن علی الشوکانی الزیدی متوفای
سال ۱۲۵۰ هـ.ق در کتاب خود “التوضیح فی تواتر ما جاء فی المهدی المنتظر و
الدجال و المسیح” می گوید: (احادیث وارده در خروج مهدی (علیه السلام) پنجاه حدیث صحیح و حسن و ضعیف می باشد که بدون شک متواتر می باشد،
بلکه وصف متواتر بر کمتر از آنها در کل اصطلاحات تحریر شده در اصول صدق می
کند، و اما آثار از صحابه که به مهدی تصریح کرده اند، بسیار فراوانند که
حکم رفع دارند، که هیچ جائی برای اجتهاد در مانند این وجود ندارد).
الشيخ محمد بن جعفر الكتاني المتوفى سنة
(۱۳۴۵ هـ) قال في كتابه “نظم المتناثر من الحديث المتواتر”: (والحاصل أن
الأحاديث الواردة في المهدي المنتظر متواترة، وكذا الواردة في الدجال، وفي
نزول سيدنا عيسى بن مريم عليه الصلاة والسلام).
شیخ محمد بن جعفر الکتانی متوفای سال ۱۳۴۵ هـ.ق در کتاب خود “نظم المتناثر من الحدیث المتواتر” می گوید: (و احادیث ایراد شده در مهدی منتظر متواتر می باشند، و همچنین نسبت به روایات دجال، و در مورد نزول حضرت عیسی بن مریم درود و سلام الله بر او باد).
وقال الحافظ ابن حجر العسقلاني في فتح
الباري: (تواترت الأخبار بأنّ المهدي من هذه الأمة. وأن عيسي ـ عليه السلام
ـ سينزل ويصلي خلفه).
و الحافظ ابن حجر العسقلانی در فتح الباری می گوید: (اخبار در اینکه مهدی از این امت است متواتر گشته اند. و اینکه عیسی (ع) نازل می شود و پشت او نماز می خواند).
و فتوای بن باز در مورد انکار علامات:
يوجد لدينا رجل ينكر المسيح الدجال،
والمهدي، ونزول عيسى -عليه السلام-، ويأجوج ومأجوج، ولا يعتقد في شيء منها،
ويدعي عدم صحة ما ورد في ذلك من أحاديث، مع العلم بأنه لا يفقه شيئاً في
علم الحديث ولا في غيره، وقد نوقش في هذه الأمور من قبل علماء، ولكنه يزعم
أن كل الأحاديث الواردة في هذه الأمور مكذوبة على النبي – صلى الله عليه
وسلم -، ودخيلةً على الإسلام، وهو يصلي ويصوم ويأتي بالفرائض، فما حكمه؟
مثل هذا الرجل يكون كافراً -أعوذ بالله-؛
لأنه أنكر شيئاً ثابتاً عن رسول الله -عليه الصلاة والسلام- فإذا كان بين
له أهل العلم ووضحوا له ومع هذا أصر على تكذيبها وإنكارها فيكون كافراً لأن
من كذب الرسول – صلى الله عليه وسلم – يكون كافراً ومن كذب الله فهو كافر
وقد صحت وتواترت عليه الأخبار رسول الله في نزول المسيح ابن مريم في نزول
المسيح من السماء في آخر الزمان وفي خروج يأجوج ومأجوج وخروج الدجال في آخر
الزمان وخروج المهدي وهذه الأربعة ثابتة خروج المهدي في آخر الزمان يملأ
الأرض قسطاً بعدما ملئت جوراً ونزول عيسى ابن مريم وخروج الدجال في آخر
الزمان وخروج يأجوج ومأجوج كل هذا ثابت في الأحاديث الصحيحة المتواترة عن
رسول الله -عليه الصلاة والسلام- فإنكارها كفر وضلال نسأل الله العافية
والسلامة. السؤال الأول ما يتعلق بالدجال والمسيح ابن مريم ويأجوج ومأجوج
هؤلاء الثلاثة ليس فيهم شك ولا ريب تواترت فيهم الأخبار -عليه الصلاة
والسلام-. وأما المهدي فقد تواترت فيه الأخبار أيضاً وحكاها غير واحد أنها
تواترت عن النبي – صلى الله عليه وسلم – لكن لبعض الناس فيها إشكال وتوقف،
فقد يقال بالتوقف في كفر من أنكر المهدي وحده فقط، وأما من أنكر الدجال أو
المسيح ابن مريم أو يأجوج ومأجوج فلا شك في كفره ولا توقف، وإنما التوقف
فيمن أنكر المهدي فقط، فهذا قد يقال في التوقف كفره وردته عن الإسلام؛ لأن
قد جاء من أشكل عليه ذلك. والأظهر في هذا والأقرب في هذا كفرو، لكن لبعض
العلماء توقف في ذلك، وأما ما يتعلق بيأجوج ومأجوج والدجال وعيسى ابن مريم
فمن أنكر هذه الثلاث أو واحد منهم فقد كفر -نسأل الله العافية-. بارك الله
فيكم.
شخصی، مسیح دجال و مهدی و نزول عیسی (ع) و
یأجوج و مأجوج را انکار می کند و به هیچ کدام اعتقادی ندارد و ادعایِ عدمِ
صحتِ آنچه که در احادیث در مورد آنان آمده را می کند، در حالیکه او بر علم
حدیث و علوم دیگر هیچ احاطه ای ندارد و در این امر علماء با او گفتگو
کردند، اما اذعان دارد که تمام احادیث مذکور در این باب به منزله ی کذب و
افترا بر رسول الله (ص) است که به اسلام داخل یافته اند. در حالیکه او اهل
نماز و روزه و پایبند به واجبات می باشد؛ پس حکم در مورد او چیست؟
(چنین شخصی -پناه می برم به خدا- کافر می باشد؛ زیرا که امر ثابتی که از سوی رسول الله (ص) صادر شده را انکار کرده، پس اگر اهل علم برای او بیان و آشکار کردند اما او همواره بر تکذیب و انکار آنها اصرار می ورزد، پس در چنین حالتی کافر می باشد؛ زیرا که هر کس رسول الله (ص) را تکذیب کند، کافر است، و هر کس بر خدا دروغ بندد کافر است، و اخبار متواتر رسول الله (ص) در مورد نزول مسیح بن مریم و نزول مسیح از آسمان در آخر الزمان وخروج یأجوج و مأجوج و دجال در آخر الزمان و خروج مهدی آمده و این چهار امر از ثوابت می باشند. خروج مهدی در آخر الزمان که زمین را پر ازعدل و داد می کند بعد از اینکه پر از ظلم و ستم گردد، و نزول عیسی بن مریم و خروج دجال در آخر الزمان و خروج یأجوج و مأجوج، تمام این امور در احادیث صحیح و متواتر از رسول الله (ص) ثابت شده اند. پس انکارشان کفر و گمراهی است- عافیت و سلامت را از خداوند مسئلت می داریم.
در مورد سؤال اول، آنچه که به این سه شخصیت دجال و مسیح بن مریم و یأجوج و مأجوج مربوط می شود بدلیل تواتر اخبار از رسول الله (ص) هیچ شکی در مورد آنها وجود ندارد، و اما در مورد مهدی، اخبار متواتری وارد شده است و یک خبر نیست بلکه تواتر این روایات از رسول الله (ص) می باشند، اما برای برخی مردم در مورد آن اشکال و جای شک وجود دارند، و ممکن است گفته شود کسی که فقط مهدی را منکر شود کافر است، اما کسی که دجال یا مسیح بن مریم یا یأجوج و مأجوج را انکار کند در کفر و وقوف او شکی نیست، بلکه توقف فقط در انکار مهدی است، پس ممکن است این در توقف، کفر و ارتداد از اسلام گفته شود، زیرا که شخصی بر آن اشکال وارد نمود. و ظاهر و نزدیک به آن کفر و لیکن بعضی از علماء در مورد آن وقفه ای (تردید) دارند، و اما در مورد یأجوج و مأجوج و دجال و عیسی ابن مریم هر کس که منکر یکی از این سه مورد شود کافر می باشد- عافیت و سلامت را از خداوند مسئلت می داریم- خداوند به وجود شما برکت دهد)
(چنین شخصی -پناه می برم به خدا- کافر می باشد؛ زیرا که امر ثابتی که از سوی رسول الله (ص) صادر شده را انکار کرده، پس اگر اهل علم برای او بیان و آشکار کردند اما او همواره بر تکذیب و انکار آنها اصرار می ورزد، پس در چنین حالتی کافر می باشد؛ زیرا که هر کس رسول الله (ص) را تکذیب کند، کافر است، و هر کس بر خدا دروغ بندد کافر است، و اخبار متواتر رسول الله (ص) در مورد نزول مسیح بن مریم و نزول مسیح از آسمان در آخر الزمان وخروج یأجوج و مأجوج و دجال در آخر الزمان و خروج مهدی آمده و این چهار امر از ثوابت می باشند. خروج مهدی در آخر الزمان که زمین را پر ازعدل و داد می کند بعد از اینکه پر از ظلم و ستم گردد، و نزول عیسی بن مریم و خروج دجال در آخر الزمان و خروج یأجوج و مأجوج، تمام این امور در احادیث صحیح و متواتر از رسول الله (ص) ثابت شده اند. پس انکارشان کفر و گمراهی است- عافیت و سلامت را از خداوند مسئلت می داریم.
در مورد سؤال اول، آنچه که به این سه شخصیت دجال و مسیح بن مریم و یأجوج و مأجوج مربوط می شود بدلیل تواتر اخبار از رسول الله (ص) هیچ شکی در مورد آنها وجود ندارد، و اما در مورد مهدی، اخبار متواتری وارد شده است و یک خبر نیست بلکه تواتر این روایات از رسول الله (ص) می باشند، اما برای برخی مردم در مورد آن اشکال و جای شک وجود دارند، و ممکن است گفته شود کسی که فقط مهدی را منکر شود کافر است، اما کسی که دجال یا مسیح بن مریم یا یأجوج و مأجوج را انکار کند در کفر و وقوف او شکی نیست، بلکه توقف فقط در انکار مهدی است، پس ممکن است این در توقف، کفر و ارتداد از اسلام گفته شود، زیرا که شخصی بر آن اشکال وارد نمود. و ظاهر و نزدیک به آن کفر و لیکن بعضی از علماء در مورد آن وقفه ای (تردید) دارند، و اما در مورد یأجوج و مأجوج و دجال و عیسی ابن مریم هر کس که منکر یکی از این سه مورد شود کافر می باشد- عافیت و سلامت را از خداوند مسئلت می داریم- خداوند به وجود شما برکت دهد)
و در خاتمه، گفته ی دیگری از علمای مدرسه ی
سلفی ها، بلکه الهام بخش این مدرسه، ابن تیمیه را تقدیم حق جویان می کنیم.
ابن تیمیه حرانی، در کتاب خود “منهاج السنة” ج۴ ص۲۱۱ می گوید:
(إن الأحاديث التي يحتج بها على خروج
المهدي أحاديث صحيحة، رواها أبو داود والترمذي وأحمد وغيرهم من حديث ابن
مسعود وغيره، كقوله صلى الله عليه وسلم في الحديث الذي رواه ابن مسعود: [لو
لم يبق من الدنيا إلا يوم، لطول الله ذلك اليوم حتى يخرج فيه رجل مني أو
من أهل بيتي، يواطئ اسمه اسمي، واسم أبيه اسم أبي، يملأ الأرض قسطاً
وعدلاً، كما ملئت جوراً وظلماً]، ورواه الترمذي وأبو داود من رواية أم
سلمة، وأيضاً فيه: [المهدي من عترتي من ولد فاطمة]. ورواه أبو داود من طريق
أبي سعيد وفيه: [يملك الأرض سبع سنين]. ورواه عن علي رضي الله عنه، أنه
نظر إلى الحسن وقال: [إن أبني هذا سيد كما سماه رسول الله صلى الله عليه
وسلم، وسيخرج من صلبه رجل يسمى باسم نبيكم، يشبهه في الخلُق، ولا يشبهه في
الخلْق، يملأ الأرض قسطاً]).
(احاديث و رواياتی که بر ظهور مهدی دلالت دارند ثابت و صحيح اند،
آن احاديث، ابو داوود، ترمذي، احمد و ديگران از عبدالله بن مسعود (رض) و
ديگر اصحاب روايت کرده اند. مانند فرموده ی رسول الله (ص) که ابن مسعود
آن را نقل می کند: [اگر از دنیا فقط یک روز باقی بماند، الله آنقدر آن روز
را طولانی می کند تا آن هنگام که مردی از من یا از اهل بیتم خروج کند، که
نامش شبیه به نام من است و نام پدرش همنام پدرم، دنیا را پُر از عدل و داد
می کند، بعد از آنکه از ظلم و ستم پر شده باشد]. و ترمذی و ابو داوود از
روایت ام سلمه روایت کردند، و همچنین در آن: [مهدی از عترت من است از
فرزندان فاطمه]. و ابو داوود از طریق ابی سعید نقل کرد که: [هفت سال
حکومتداری میکند]. و از علی علیه السلام از او، که به امام حسن (ع) نظر
کرد و فرمود: [این پسرم آقا است همان گونه که رسول الله (ص) او را نامید، و
از نسل او مردی خواهد بود که به اسم پیامبرتان نامگذاری میشود، از لحاظ
اخلاق به او شبیه است، و از لحاظ صفات به او شبیه نیست، که زمین را پر از
عدل میکند]).
این برخی از آیات و روایات و اقوال بزرگان
و علمای اهل سنت است که سعی شد به اختصار نقل کنیم، تا اهمیت و مقام والای
این امام (ع) برای همه روشن شود.
و الحمد لله وحده وحده وحده
Komentar
Posting Komentar